از رویا تا واقعیت
چشمهای قهوهای رنگش وقتی از نقش و رنگهای سنتی بلوچ حرف میزند، میدرخشند. به نقوش دستی دوخته شده روی پارچه اشاره میکند و با آن کمرویی ذاتی اما شوری ملموس از شیوهی سوزندوزی بلوچ و نقوش باستانی، با جملات کوتاه صحبت میکند. زهرا مادر چهار بچهی قد و نیمقد است و چند سالی است که در حاشیهی زاهدان زندگی میکند. اصالتاً اهل ایرندگان خاش است که مدتهاست از بحران بیآبی بلوچستان رنج میبرد. شوهرش که قبلاً کشاورز بود، با خشک شدن دریاچه هامون زندگیشان زیر و رو شد. عبدالله، شوهرش، بیست سالی از او بزرگتر است. او از کار بیکار شد و شغل آبا و اجدادیاش را از سر ناچاری رها کرد، و بعد خانواده بار و بندیل را بستند و کوچ کردند به سمت حاشیهی شهر. عبدالله روزها کارگری میکند اما درآمدش کفاف زندگی را نمیدهد. در نگاهش شرمی خاص دیده میشود، شرمی که قصهی غصههای مردمی است که بحران خشکسالی زندگیشان را نابود کرده است.
از اینجا و آنجا شنیده است که دستبافتههای او و دیگر زنان بلوچ در مزونها و فروشگاههای لوکس به فروش میرسند؛ دستبند و کراوات سوزن دوزی، رانر و رومیزی بلوچی دوزی شده، اکسسوری های دست بافت زنانه و جواهرات طلا و نقره مزین به سوزن دوزی و آینه دوزی. خوشحال است که هنر بلوچی در شهرهای مختلف علاقهمندانی دارد و همین دلش را قرص میکند برای کار بیشتر. گاهی حتی وقتی همه خواب هستند، با تنی خسته از روزمرگی، سوزن میزند؛ خاموش، اما با دقتی کامل. در نگاهش ستارههایی از امید سوسو میزنند؛ اینکه بتواند با دسترنجش احتیاجات خانواده را تامین کند. مثلاً برای دختر کوچکش، مریم، که هفت سال بیشتر ندارد، از چابهار یک عروسک بخرد یا پسر دوازده سالهاش، محمد، را به کلاس فوتبال بفرستد. نیازها و آرزوهایشان را میداند، اما عایدیاش کفاف آنها را نمیدهد. به همین دلیل، ساعتهای بیشتری از خواب و بیداریاش را صرف دوختن رویاهایش روی پارچه میکند. زنی مهربان هر هفته میآید و بافتههای جدیدش را میخرد و زهرا سفارش تازهای میگیرد.
او خوشحال است که در کودکی کنار زنان خانواده مینشست و هنر سوزندوزی بلوچی را میآموخت. حالا، دنیایی از نقوش سنتی بلوچی و امید و رویا را در باغچهی خاطراتش میکارد؛ جهانی رنگارنگ از آرزوهای زنانی که صدایشان لا به لای زمزمههای محلی گم شده است. هرچند هیچگاه به مدرسه نرفته، آرزو دارد مریم روزی درس بخواند و حق خودش را از این زندگی بگیرد: “من که درس نخوندم ولی دوست دارم مریم بره مدرسه.”
شوق کودکانهای در نگاهش موج میزند و دستانی که حتی با چشم بسته هم بلدند بدوزند. میان این خشکسالی و آوارگی، گهگاه دلش برای نخلهای سر به فلک کشیده بلوچستان و زمین کشاورزی ایرندگان تنگ میشود، اما میداند که باید برخیزد و دست به کار شود، چون پذیرفته که به عنوان یک زن میتواند مفید باشد و رویاهایش را محقق سازد.
برند سوچن که محصولات دست دوز و لوکس بلوچی دوزی شده را برای مخاطبان امروزی عرضه می کند یکی از همین مجموعه هایی است که برای زنان و دختران هنرمند بلوچ در شهرها و روستاهای دور و نزدیک سیستان و بلوچستان، فضایی فراهم آورده است تا هنر قدمت دار سوزن دوزی بلوچی را در شرایطی منصفانه به فروش برسانند و به این طریق منبع درآمد پایداری برای خود و خانواده شان ایجاد کنند. سوچن با درنظر گرفتن ظرفیت های بی پایان سوزن دوزی بلوچی برای همنشینی با سبک زندگی مدرن و اصالت بخشیدن به استایل انسان امروزی، در همکاری با زنان هنرمند بلوچ، کالاهایی تولید و عرضه می کند که در عین مدرن و معاصر بودن، روایتی ماندگار و اصیل در خود دارند و هنر بومی ایران زمین و خطه بلوچستان را تا فرسنگ ها دورتر، حتی خارج از مرزهای ایران، به گوش علاقه مندان هنر اصیل ایرانی می رسانند. با خرید از سوچن، نه تنها محصولی ماندگار و خوش نقش به دست می آورید که مشابه ندارد، بلکه به زنان و دختران توانمند بلوچ در جای جای این استان نیز کمک می کنید تا روز به روز بیشتر در جهت شکوفایی هنر آبا و اجدادی شان و نزدیکتر شدن به رویاها و اهدافشان قدم بردارند.